http://kurd20.ParsiBlog.com | ||
شهرستان سرپل ذهاب، این شهر امروز خاموش، هزاران سال خشتهایش روی هم بودهاند و دیوارهایش کنار هم. هزاران سال رودهایش خروشان و کوههایش سرافراز و دشتهایش آباد و سر سبز بودهاند.با توجه به بررسیهای باستانشناسی انجامشده، سرپل ذهاب، دارای سابقه سکونت در دوران نوسنگی ( قبل از هفتهزار سال قبل) بوده. قدمت آن بر اساس مطالعه آثار باستانی و کتیبههای آن از قبیل کتیبه و سنگنوشته آنوبانی نی پادشاه لولوبیها که بر سینه رشته کوه همیشه استوار زاگرس حک شده و یکی از قدیمیترین و به عبارتی اولین هنر معماری روسنگ آسیا بشمار میرود، قابل دستیابی و استخراج است. حلوان شهر مهم ساسانیها و پایتخت 156ساله بنوعنازیان است. ابنخلدون قدیمیترین آثار تمدن آسیا را در این شهر مشاهده کرد و راویلینسون آنرا یکی از هشت شهر باستانی دنیا میداند. ذهاب، زادگاه بزرگانی چون مفتی زههاوی، جمیل صدقی زههاوی، خانای قبادی و... بوده است. وجه تسمیه: مورخین و سیاحان در طول تاریخ چند هزار ساله این شهر همواره به فراوانی آبها ووجود رودهای این شهر اشاره کردهاند تا جائیکه از رودهایی نام بردهاند که امروز از آنها اثری نیست رود «زابات» یا زهاب معروفترین آنهاست. زهاب کلمهای است ترکیبی، که از دو کلمهای «زه + آب» تشکیل شده است. در لغتنامه به معنی آب مقطر و خوب و همچنین چشمه و منبع اطلاق شده و در لغتنامه دهخدا به معنای جوشیدن آب چشمه است.سرپل زهاب یا پل ذهاب به معنی پلی بر روی چشمهای جوشان و یا سر پلی که آبش روان است و یا پلی بر روی آبی است که پیوسته روان است. موقعیت جغرافیایی: سرپل ذهاب، یکی از شهرستانهایی استان کرماشان میباشد که با مساحتی بالغ بر 1271 کیلومتر، با 27/34 عرض و 52/45 طول جغرافیایی در غرب ایران و منتهیالیه شیب ارتفاعات زاگرس بر سر راه بینالمللی تهران – بغداد واقع است. فاصله زمینی آن تا کرماشان 140 کیلومتر، تا تهران 680 کیلومتر و تا کربلا 270 کیلومتر است. از شمال به شهرستان ثلاث باباجانی، از شرق به شهرستان دالاهو، از جنوب به شهرستان گیلانغرب و از غرب به شهرستان قصرشیرین و عراق میپیوندد. این شهردارای ???کیلومتر مرز مشترک با عراق است نزدیکترین شهر به سرپل زهاب، قصرشیرین میباشد که حدود 25 کیلومتر باهم فاصله دارند و نزدیکترین روستای سرپل زهاب به مرز کردستان عراق روستای بیشکان و تنگحمام میباشند که حدود یک کیلومتر فاصله دارد. ترکیب جمعیتی: مردم سرپل زهاب با زبان کردی و دو گویش کردی «جافی و کلهری» صحبت میکنند. در این شهرستان سه گروه عمده از ایلات پرجمعیت کردستان یعنی جاف، کلهر و گوران زندگی میکنند. جافها با کردی جافی (سورانی) ومردم کلهر و گوران با کردی کلهری (کرماشانی) صحبت میکنند. مردم ایل جاف اهل سنت شافعی مذهب و مردم کلهر پیرو مذهب تشیع و گوران دارای مذهب اهل حق (یارسان) میباشند. ایل جاف که پس از اسلام جابانیه (جاوانیه) خوانده شد، در سرزمین وسیعی که از شمال به منطقه جنوبی سلیمانیه کردستان عراق و حلبچه و اورامان جنوبی و از مشرق به دامنه شرقی کوه شاهو و از جنوب به نیمه شمالی شهر سرپل زهاب و از مغرب تا کنار رود سیروان بسر میبرند و در سیصد سال پیش تحت رهبری والیان اردلان میزیستند. در سرپل زهاب طوایف دیگری از کردهای اهل سنت زندگی میکنند که به علت سنی بودن، جاف خوانده میشوند. سرپل زهاب شامل یک بخش مرکزی و پنج دهستان دشت زهاب، بشیوه و پاطاق، قلعه شاهین، پشتنگ زهاب و حومه میباشد. سرپل زهاب با بیش از ?100? هزار نفر جمعیت، مسکن درصد بسیار بالایی از اهل سنت است. قریب به 60 درصد بخش مرکزی(داخل شهر)، سراسر دهستان زهاب و بخشهایی از حومه، پشتنگ زهاب و بشیوه و پاطاق از مردم اهل سنت هستند. البته لازم بذکر است که دو دهستان سرقلعه و جیگیران که تماما اهل سنت هستند و از توابع سرپل زهاب بودند در سالهای اخیر ضمیمه شهرستان ثلاث باباجانی شدند. شیعیان مراسم مذهبی خود را در مصلای احمد بن اسحاق، حرم احمد بن اسحاق، مسجد جامع و مسجد صاحب زمان و آموزش دینی رادر مدرسه علوم دینی انجام میدهند، مردم اهل حق در جمخانه و اهلسنت تمامی مراسمات مذهبی و آموزش ابتدایی قرآن را در مسجد «قادری الحسینی» برگزار میکنند و فاقد مدرسه علوم دینی میباشند. این مسجد در سال 1350ه.ش توسط سیدمحمدطاهر حسینی هاشمی بنا گردید. ایشان مسجد مشابهی را برای اهلسنت قصر شیرین تأسیس نمودند، همچنین مسجد جامع امام شافعی کرماشان که مرحوم استادمحمد ربیعی خطیب آن بودند به اهتمام و کوشش ایشان بنا گردید. سید هاشمی پس از چند سال خدمت در این مناطق رهسپار بغداد و حرم شیخ عبدالقادر گیلانی شدند و در همانجا دار فانی را وداع گفتند. روحش شاد و یادش گرامی. مسجد قادریالحسینی بدلیل افزایش نمازگزاران تاکنون چندین بار توسعه داده شده است و در مرحله اخیر توسعه آن در دست اقدام است. معروفترین اسامی شهر: شهر سرپل زهاب در میان صفحات خاموش کتب تاریخی گذشته هر دوره با اسامی متفاوتی حضور و قدمتی خاص داشته است و از مناطق مورد توجه شاهان و حکومتهای گذشته بوده است از آنجمله به موارد زیر اشاره میکنیم: پیتان، پیتانو، حالمان، همازی، آکارسالوی، کالمانوی، کاله، آکراپل، خل، پولیس هلن، کلونی، زگری پل-خلمان و زارا گوپولی و... معروفترین نامهای این شهر حلوان و زهاب هستند که هر دو شهرهای باستانی بودند. حلوان نام تحول یافتهی آرمان، آلمان، حالمان بوده که بعدها تحت عنوان حلوان نامیده شد. بلعمی و ابناثیر بنای این شهر را به قباد ساسانی نسبت میدهند. قباد این شهر را حلوان نامید. حلوان معروفترین نام این شهر است که در این زمان به اوج عمران و آبادانی خود رسید. در زمان ساسانیان این شهر از اهمیت زیادی برخوردار و مرکز استانی بوده بنام خسرو شاذفیروز که شامل پنج شهر بزرگ فیروز قباد، کهستان، تامرا، اربل، خانقین و حلوان بوده است در روایات آمده است که حضرت ادریس صد شهر بنا کرد که کوچکترین آنها زهاب بود. بعضی مفسرین اوستا معتقدند که زهاب کلمهای اوستایی است که این نام به صورت «زرزازاو» در اوستا آمده است که شامل سه قسمت است «زر» به معنی طلا، «زا» به معنی زاییدن و زاییده شده و «زاو» که نام منطقهی زهاب است و در کل به معنی «منطقه زرخیز» آمده است. همچنین دیاکونوف در" تاریخ ماد "معتقد است که «باتیر» که قدیمیترین نام سرپل زهاب است نام یکی از نیاکان زردتشت بوده است. در اوستا، زهاب را همان زواب میدانند که زو پادشاه باستانی ایران پلی برروی رود آنجا کشید. «ازردهی» و «ارزها» شکلهای دیگری از زهاب هستند که در اوستا از آنها نام برده شده است. سرپل زهاب از نظر مورخان و سفرنامه سیاحان: ذکر سرپل زهاب در تاریخ و دستنوشتههای مورخان و سفرنامههای زیادی به میان آمده که در اینجا مجال به نقل همه آنها نیست برای نمونه به موارد زیر بسنده میکنیم: ابن خلدون: سرپل زهاب در عهود بسیار قدیم سکون بوده، در اینجاست که من سنگ لوح نبشتهای را کشف کردم که از لحاظ تاریخی بسیار مهم بوده و از شاه آنوبانی نی است. این سنگنبشته از مهمترین و قدیمیترین سنگ نبشتههای است که من در آسیا با آن بر خورد کردم. ژاکد مورگان سر پرست هیئت اکتشافیه فرانسه: در سرپل زهاب سنگ نبشته بسیار مهمی از لحاظ تاریخی از آنوبانی نی کشف کردم که از مهمترین و قدیمیترین سنگنوشتههای آسیاست. حمدالله مستوفی در نزهة القلوب مینویسد: حلوان از اقلیم چهارم و مداین سبعه عراق است قباد بن فیروز ساسانی ساخت... و در او از اکابر، قبر حمزه –سادس قرای سبعه است. آقا محمدبن محمد علی بهبهانی در (مرآت احوال جهان نما)مینویسد: شهرزهاب به نظر عبرت دیدم شهری است بسیار آباد و اهالی آن اغلب از اهل سنت و جماعتند و پیروان حسن صوری (یکی از صوفیان بزرگ)در آن بسیار است. تیمور لنگ فاتح بغداد در سفر نامه خود میگوید: طبق اخبار و اسناد تیمور در ضمن فتح حلوان در گردنه پاطاق با عشایر کرد درگیر شد و چون آنها در پایین گردنه بودند تیمور آنها را شکست داد او میگوید: از شجاعترین مردمانی که دیدم کردان حلوان بودند که بسیار باغیرت مبارزه میکردند اما سیاست جنگ نداشتند... اهمیت نظامی و استراتژیکی سرپل زهاب از دیرباز تاکنون: این شهر دو پایتخت ایران و عراق را به هم مرتبط میکند در گذشته بسیار دور این راه بازرگانی اهمیت نظامی و استراتژیکی فوقالعادهای داشته است و به «راه شاهی» مشهور بوده است. این راه کوهستانی دشت بینالنهرین را به عمق نجد ایران مرتبط میسازد. تنگه مهم پاتاق که دروازه زاگرس نامیده میشود در این شهر واقع است. از همین رو است که در روزگاران دور تا به حال توجه دولتمردان و حکومتهای مختلف را به خود جلب کرده است. کوروش هخامنشی در 25 قرن پیش از این گذرگاه به بین النهرین لشکر کشید و شهر رویایی بابل را فتح کرد. این جاده شاهی قرنها راه اردوکشیهای بزرگ ایران و روم بود. در 14 قرن پیش اعراب مسلمان به ایران حمله کردند محور دفاعی ایرانیان میدانهای قادسیه –جلولا- حلوان و نهاوند بود که همان شاهراه زاگرس است. ابومسلم خراسانی حلوان را مرکز فعالیت خود قرار داد تا عراق رافتح کند. در 8 قرن پیش مغولها ایران را اشغال کردند آنان در ادامه اشغال شهرها و کشتار و غارت مردم از دروازه زاگرس عبور و به بغداد لشکر کشیدند و بینالنهرین را متصرف شدند. در طی 4قرن جنگ و مناقشه ایران و عثمانی لطمات و صدمات فراوانی متحمل شد، ایران در مقابل القای حاکمیت بر بندر خرمشهر از ولایت سلیمانیه و بخش غربی ولایت زهاب چشم پوشید. شاهعباس صفوی و نادرشاه افشار به دفعات از گذرگاه جنگهای باستانی، سرپل زهاب، به بغداد لشکر کشیدند و آنرا فتح کردند. سرانجام تانکهای عراقی از همین مسیر قصد ورود به خاک ایران را داشتند و با لشکرکشی خود باعث کشتار، ویرانی، رکود، عدم پیشرفت، خسارات و تلفات زیاد انسانی و مالی شدند به گونهای که منجر به آواره و اسیر شدن بیش از 30 هزار نفر از سکنه نوار مرزی که بطور گسترده اهل سنت و اندکی هم اهل حق بودند و باعث کوچانیدن آنها به غربیترین نقطه عراق در مرز اردن در شهر رمادیه در اردوگاه «التاش» شدند. با 2 برابر شدن این آمار در مدت 11 سال اسارت، 3 سال پس از اتمام جنگ تحمیلی و آغاز جنگ جدید نفت تعداد انبوهی از آنها به قصد بازگشت به ایران از این اردوگاه پا به فرار گذاشتند و در خانه و کاشانه خود زندگی جدیدی را شروع کردند، گروهی نیز به کمک صلیب سرخ راهی کشورهای اروپایی شدند و عدهای هم کردستان عراق را به عنوان مسکن جدید خود انتخاب نمودند. کوچ این مرزنشینان لطمات جبرانناپذیر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به خود و منطقه وارد کرده است... قدمت تاریخی و آثار باستانی: حدوداً سی و دو اثر باستانی در این شهرستان از دورههای مختلف موجود است که هر کدام شاهد این مدعاست که سرپل زهاب قدمتی بسیار دیرین دارد. شرح هر کدام از این برگهای زرین خود دفتری مجزا میخواهد از این رو باتوجه به اهمیت نقش و کتیبه آنوبانی نی گذری بر این اثر داریم و به ذکر نام دیگر آثار بجا مانده بسنده میکنیم: نقش برجسته و کتیبه آنوبانی نی، نقش برجسته کتیبه دار میانکل، قربانگاه، آتشدان، پلهها و صفه، دکان داوود، مرد قوم مادی در حال نیایش، برد عاشقان، کتیبه اشکانی، سنگ نبشته و کتیبه مردوک آپال ایدین، زیچ منیژه، قلعه منیژه، حوض منیژه، قلعه شاهین، زیجگه سراب، نقاره کوب، برج هزار گریه، برج کل گاراه، قلعه مریم، تپه سراب زهاب(قلعه نوشیروان) – آتشگاه سراب زهاب، نهر والاش، برج والاش، آتشکده کویک، آتشدان برد عاشقان، دروازه جبال، قلعه سرخ دیزه، تاق گرا، قصر پاتاق، قریه مله دیزه نقش پادشاهان لولوبی. بهطور متوالی در دوران مفرغ و عصر آهن در شهرستان سرپل زهاب آثاری دیده میشود که یکی از قدیمیترین و نقش برجستهترین آثار آسیا تحت عنوان نقش برجسته "آنوبانینی" مربوط به قوم لولوبیها در سرپل زهاب است. «م.آ.داند» و خانم پروفسور «هایدی ماری کخ» در کتاب "از زبان داریوش" و بسیاری دیگر از مورخان آثاری چون بیستون را نمونه تقلیدی از این نقش میدانند که در ابعاد بزرگتر و پیشرفتهتر ساخته شدهاند. داریوش کتیبه بیستون را با الهام از آنوبانینی بر دل کوه بیستون حک کرد. هر دو نقش در یک شاهراه ارتباطی باستانی قرار دارند. این شاهراه پس از گذر از بیستون، طاقگرا را پشت سر میگذارد، از سرپل زهاب محل نقش آنوبانینی میگذرد و به بینالنهرین میپیوندد. شرح سنگ برجسته و کتیبه آنوبانی نی: این نقش برجسته تصویری از آنوبانینی، الهه "نینی" و 9 اسیر است. سطحی که نقش بر آن حجاری شده به دو قسمت تقسیم شده در قسمت بالا و سمت چپ "آنوبانینی" که پای چپ خود را روی سینه اسیری نهاده، قرار دارد. او در دست چپ که روی سینه نهاده کمان و نیزهای و در دست راست تبری دارد. نیمتنه شاه برهنه است و دامنی از کمر تا زانو او را میپوشاند. کمربندی با تزئین ویژه این دامن را نگه میدارد. آنوبانینی کفشهای بندی به پا دارد. در زیر پای چپ او اسیری قرار دارد که یک حلقه بینی و دست راست او را به هم گره زده است. شست چپ پای الهه نینی از میان این حلقه رد شده است. الهه با پیراهنی مطبق (طبقهطبقه) که شانه راست او را نمیپوشاند در مقابل پادشاه ایستاده و با دست راست حلقهای را رو به شاه گرفته است. در دست چپ نیز نیزهای فلزی دارد. این نیزه از بینی دو اسیر پشت سر او گذشته است. تمامی اسیران نقش آنانوبانینی برهنه هستند و تنها یکی از آنها کلاه بر سر دارد. آرایش موی این اسیر با بقیه اسیران متفاوت است. در زیر پای الهه و دو اسیر پشت سر وی کتیبهای به زبان اکدی بدین مضمون نوشته شده است: "آنوبانی نی پادشاه لولو بوم تصویر خویش و تصویر نی نی را بر کوه بادیر نقش کرد. آن کس که این لوح را محو کند به نفرین و لعنت آنو، آنونوم، بل، بلیت، رامان، ایشتار، سین و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رواد". آنوبانینی و لولوبیها: از اولین اقوامی که در محل سرپل زهاب کنونی بنای زندگی شهرنشینی گذاشتند قوم لولوبی بودند. لولوبیها به استناد کتیبه سرپل زهاب در کوه پاتیر(قدیمی ترین نام سرپل زهاب) شهریاری مقتدر به نام آنوبانینی داشتهاند آنها قومی کوهستانی بودند که در شمال زاگرس اقامت داشتند و بخش وسیعی از کوهپایههای علیای رود دیاله تا سمت شمال غربی دریاچه ارومیه را تحت انقیاد خود داشتند و در هزاره دوم کشوری مقتدر تشکیل داده بودند لولوبیان از لحاظ قومی از قبایل هوریانی – اورارتوئی نبوده بلکه با عیلامیان قرابت داشتند. «جورج کامرون» لولوبیها را اجداد لرها شمرده و اصل و مسکن آنها را در زهاب که نام قدیم آن پادیر (پاتیر)بوده است میداند اما برخی نیز اصل این قوم را از شهر زور سلیمانیه میدانند که بعدها با ضعف حکومت بابل به سمت زهاب پیش رفتند. قدیمیترین اسنادی که در باب این قوم در دست است یکی رساله جغرافیای سارگن مؤسس دودمان آکد است که در باره امپراتوری سارگن نوشته شده است و دیگری کتیبهای از «نارام سین»چهارمین فرمانروای آکد که به لوح پیروزی مشهور گردیده است. این لوح که نقش بر جستهای دارد در سال 1879 در شهر شوش بدست دمورگان افتاد و یکی از تحفههای موزه لوور پاریس به شمار میرود. طبق اسناد تاریخی خط و زبان لولوبیها آکدی و تمامی قبایل کوهستان دارای وحدت زبانی بودهاند. لولوبیان هم مانند سایر اقوام به پرستش الهها و خدایان افسانهای میپرداختند. حلوان دروازه اسلام: در سال 642 سلسله ساسانی با بیش از 400 سال حکومت در نتیجه جنگ نهاوند که اعراب آنرا فتحالفتوح نامیدند منقرض شد. اسلام پس از جنگ جلولا و سقوط حلوان (سرپل ذهاب) و در زمان خلیفه دوم توسط جریر بن عبدالله بجلی وارد ایران شد و سرپل زهاب جزو اولین شهرهای بود و به عنوان دروازه اسلام شناخته شد چرا که اسلام با فتح حلوان وارد مرزهای ایران شد. صاحب فتوح البلدان مینویسد: "گویند چون مسلمانان از امر جلولا فارغ شدند، هاشم بن عتبه بن ابی وقاص سپاهی عظیم نزد جریر بن عبدالله بجلی فرستاد و فرمان داد که در جلولا لشکر بیاراید و میان مسلمانان و دشمن ایشان جای داشته باشد. سعد نیز قریب به سه هزار مرد از مسلمانان را نزد او فرستاد و فرمان داد که به همه سپاهیان روانه حلوان شود. چون جریر به نزدیکی آنجا رسید، یزدگرد به نواحی اصفهان گریخت و جریر، حلوان را به صلح فتح کرد و از کشتار دست بر داشت و مردمان را بر جان و مال امان داد...و ولایت آنجا را بر عهده داشت". آثار دوره اسلامی: سرپل زهاب در دوره اسلام با توجه به موقعیت این شهر که در کنار جاده ابریشم و نزدیکی به عتبات عالیات و محل عبور زوار قرار داشت مورد توجه پادشاه ایران در زمان وقت قرار گرفت. از آثار مربوط به دوره اسلامی در این شهرستان، میتوان از دو بارگاه احمد بن اسحاق و ابو حمزهی قاری نام برد. از نظر اهل تشیع، احمد بن اسحاق از محدثین و صحابه ائمه و وکیل خاص حسن عسگری (ع) و ملاقاتکننده امام مهدی(عج)بوده است. آرامگاه ایشان اکنون بارگاهی باشکوه که دارای صحنی زیباست، زیارتگاه خاص شیعیان است. آرامگاه ابو حمزهی قاری در سراب زهاب کنونی که مرکز شهر باستانی زهاب بوده واقع است. این مقبره در داخل آتشگاهی از دوره ساسانی قرار دارد که بوسیله لاشه سنگ و ملات گچ ساخته شده است. وجود این مقبره موجب شده که بقایای آتشگاه ساسانی تاکنون سالم بماند و اهالی محل برای آن احترام خاص قائلند. ابوعماره حمزه بن حبیب بن عماره بن اسماعیل کوفی معروف به زیات، همان قاری معروفی است که ابوالحسن کسایی، دانشمند و نحوی معروف قرائت قرآن از وی آموخته است. حمزه روزگار خود را به تجارت بین کوفه و حلوان میگذراند و در یکی از سفرهای تجارتی به سال 156 ه. ق در سرپل ذهاب درگذشت و طبق سنت اسلامی در همانجا دفن شد. [ پنج شنبه 90/1/11 ] [ 1:56 عصر ] [ اکبر م ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |